пятница, 23 ноября 2007 г.

زنان روسیه




شاید ناهنجاریهای اجتماعی در مسائل زنان در همه کشورهای دنیا کم نباشد،حتی درکشور خودمان،اما ایران در مقایسه با سایر کشورهای دیگر ، به دلیل پایبندیهای مذهبی و اخلاقی و نجابت ذاتی ایرانی ها درامورمربوط به خانواده و دید مردان ایرانی به مقام زن ، حمایت هایی که چه در دین اسلام و چه در فرهنگ ایرانی اززن، به عنوان یک وظیفه بر گردن مردان قرارداده است ،مکانی امن را برای زنان ایجاد می کند و رفاه اجتماعی برای آنها، نسبت به سایر کشورهای دیگر بدست می آید.

مواردی که دراین گزارش ذکر می شود،نگاهی کوتاه به اوضاع فرهنگی و جایگاه زنان در جامعه روسیه است .بعد ازفروپاشی شوروی سابق و بازگشایی درهای این کشور به روی غرب،جامعه روسیه که خود را پشت میله های کمونیست زندانی می دید،افسارگسیخته ،بی بندوباری را به بهانه آزادی و دموکراسی رواج داد. یکی از این موارد ازدواج های مدنی یا شهروندی است،که ازبین بردن ارزشهای فرهنگی،ارزشهای خانواده،حرمتهای بین زن و مرد،و پایین آوردن موقعیت اجتماعی و حقوق زنان در جامعه است.

ازدواج شهروندی که در روسیه به آن " گراژدانسکی براک Grazhdanski Brak " می نامند، به این معنی است که یک زوج می توانند سالیان طولانی در کناریکدیگر زندگی کنند،بچه دار شوند ولی زن و شوهر قانونی نباشند ،همین که شخصی را انتخاب و با او زندگی می کنند را کافی دانسته و نوعی ازدواج می دانند، این نوع ازدواج بدون هیچ محدودیت اخلاقی و قانونی به آنها اجازه می دهد تا هرزمان که بخواهند،رشته عاطفی را پاره کنند و شخص دیگری را جایگزین نمایند،به نوعی اهمیت ندادن به اصول خانواده و اخلاق،اصولی که در همه ادیان به آن به صراحت تاکید شده.

بر اساس آمارها وگزارشات متخصصان جامعه شناس در روسیه،هردوعقد رسمی در این کشور یکی منجرب به طلاق می شود. که این آمار در ده سال گذشته ،ازهر سه عقد ،یکی را به کام طلاق می کشانده، نشان می دهد. زن و شوهر هایی که برای رهایی خود ،کودکان بی پناه را قربانی کرده و خوشبختی را در آزادی و طلاق می بینند،به نوعی پس از ازدواج ،محدودیت هایی احساس کرده که به آنها عادت نداشته و نکاح را نوعی مقید سازی در قفس زندگی می دانند.

طبق آمارها،36% زندگی های مشترک رسمی در روسیه که یک سال از عمرآنها گذشته سرانجامش به طلاق کشیده شده،همچنین،18% سه تا چهار سال ، 28% از پنج تا 9 سال،22% از ده تا 19 سال ، 4/12% از 20 سال به بالا به سرنوشت طلاق دچار می شوند.

جو حاکم برجامعه روسیه به طوری است که ،به جز تعداد معدودی از جمعیت 148 میلیونی روسیه، الباقی تشکیل خانواده را نه برای ساخت جامعه کوچکی که در آن پایبندی های سالم اخلاقی رشد می کند و دو زوج جوان را به تکامل معنوی و دنیوی می رساند ،بلکه ، هدف از ازدواج چیزی جز داشتن یک فرزند برای یاری گرفتن و تکیه گاه دوران کهنسالی نیست.

در این کشور،اکثر زنهای مجرد بالای 25 سال احساس افسردگی و خطرشدیدی نسبت به آینده خود دارند،چرا که نداشتن فرزند تهدید بزرگی برای دوران کهنسالی آنها ست. تعداد زنان نسبت به مردان تقریبا" یک و نیم برابر است .اکثر زنهای روسی شادابی و طراوت خود را تا سن 25 سالگی می دانند و معتقد هستند، توجه مردان به آنها بعد از این سن بسیار کم شده و شانس آنها در رقابت با جوانترها بسیارکم خواهد شد.

اکثر زنهای روسی امیدی به داشتن کانون گرم خانواده را ندارند و پیشاپیش می دانند که ازدواجشان دوام کمی خواهد داشت و نمی توانند به عنوان یک تکیه گاه روی شوهر خود حساب باز کنند ، لذا از ابتدای زندگی مشترک برای متولد کردن یک فرزند و تلاش برای ساختن زندگی و اندوخته اقتصادی، سیاست های خود را پایه ریزی می کنند.

پس ازفروپاشی اتحاد جماهیرشوروی،و نفوذ فرهنگ غربی و رشد آن،واژه ای نو به نام" روس جدید" شکل گرفت،یعنی نسل جوانی که با روحیه غربی سعی در ازبین بردن فرهنگ و آداب روسوم قبلی دارد. تب تندی که زود عرق می کند را در میان روس های جدید می بینیم که ،در سنین 17- 18 سالگی،ازدواج کرده،19 سالگی بچه به دنیا آورده و در 20 سالگی طلاق می گیرند. فارغ از پیش بینی درمورد آینده فرزند طلاق، شروع به آموزش و پرورش او بدون پدر می کنند. قانون روسیه ،حق قیومیت فرزند را به مادر می دهد، به همین دلیل خیلی از فرزندان حتی پدر خود را تا آخر عمر ندیده و حتی نخواهند شناخت.

لقب ازدواج نقره ای ، به زوج هایی که 25 سال در کنارهم زندگی مشترک را ادامه داده باشند می دهند، و دولت به پاس این ازخودگذشتگی و تفاهم و برای تشویق مردم به حفظ کانون گرم خانواده، در جشنی ضمن اهداء لوح تقدیر، جوایز نقدی به زوجین تقدیم می کند.

ازدواج طلایی لقب دیگری است که به زوج هایی با قدمت 50 سال داده می شود،وآنهان نیز در جشنی با شکوه از طرف دولت تقدیر و جوایز نقدی دریافت می کنند.

تعداد بیشتر زنان نسبت به مردان،بی بندوباری زنان در جامعه، ازجمله عوامل مهمی برای تشویق مردان به هوس رانی ، و در نهایت ازهم پاشیده شدن کانون خانواده است.

افکار عمومی جامعه نسوان در روسیه معتقد است، مرد پایبند و قابل اطمینان در این کشور بسیار کم است و مردهارا به چند دسته تقسیم بندی می کند، تعدادی کثیری در گروهای باج گیر و تبهکار و یا به اصطلاح روسها "باندید" یا همان مافیا هستند و روحیه بسیار خشن و قلدرانه ای دارند ، زورگو می باشند و ارزشی برای خانواده و زن قائل نیستند، دریچه دیدشان نسبت به دنیا فقط زوربازو است که آن را تنها عامل حیات در این دنیا می دانند و از آنجاییکه خشونت برایشان امری روزمره و عادی است لذا ، برایشان تفاوتی ندارد با چه کسی و چه جنسی اقدام به خشونت می کنند.

تعداد دیگری از مردان که در زندانها برای مدت طولانی محبوس هستند،تعداد دیگری در درگیریهای مافیایی جان خود را از دست داده اند،و دست آخر تعداد کمی که پایبند به زندگی هستند ولی از شیطنت های ذاتی خود که هرازگاهی است دست برنمی دارند.

معمولا" زنها به تنهایی مسئولیت زندگی را به عهده می کشند،ازکارهای سخت و دشواری مثل:بنایی،نقاشی،رفتگری،دریغ ندارند چراکه زندگی سخت است مخصوصا"، بدون حمایت مرد در امور اقتصادی، و معنوی سخت تر.

در تقسیم بندی زنان روسیه ازلحاظ اجتماعی باید گفت:

تعداد بیشماری اززنان با فرزند خود در بهترین دوران زندگی و در عنفوان جوانی تنها هستند و با مشکلات اقتصادی و عاطفی دست و پنجه نرم می کنند،گروهی دیگرنمی توانند از شرشوهرالکلی و یا "باندید" خود خلاص شوند و به ناچار،شبانه روز کارمی کنند تا مخارج مشروبات الکلی او را بدهند،تا از کتک خوردن درامان باشند،و همواره ترس و وحشت از او مثل سایه ای سیاه و شوم در زندگیشان قدم به قدم درتعقیب است. گروه دیگری از زنان، شاهد تجربیات تلخ دیگران هستند و حیران و سرگردان به سمت بی بند و باری کشیده می شوند،و فقط گروه کمی که در اقلیت هستند دارای زندگی نسبتا" آرامی می باشند.

رفتار مناسب شوهر با زن،الکلی نبودن او،ابراز عشق و محبت به همسر و احترام به عنوان شریک زندگی ،تامین مالی و معنوی خانواده، را دیگر درکتابها و مقالات می شود خواند،به امید پیداکردن آینده ای که بتوان موارد ذکرشده را درجایی ازاین جهان پیدا کنند،مهاجرت زنهای روس به کشورهای دیگر، برای جستجوی همسرخارجی و غیر روس و یا سایت های آشنایی اینترنتی بسیار پررونق شده است.

با نگاهی گذرا به سایت های آشنایی که تعداد آنها از برگ درختان روسیه نیز بیشتر شده و روز به روز نیز درحال توسعه است،جملاتی مثل: ازدواج با خارجی،عشق واقعی را پیدا کنید،اگر خواهان زندگی همراه با عشق و محبت و آینده ای درخشان هستید،ما به شما کمک می کنیم؛ را می بینید.

در میان یکی از سایتها به جمله ای برخوردم که عمق تاسف را می شد از تک تک کلمات حس کرد،خانمی 40 ساله نوشته بود:

زمستان را برگردانید،هنوز،همسفری را برای استقبال از بهار پیدا نکردم. وقتی در تنهایی خود سناریو زندگی گذشته ام را مرور می کنم،در تفکری عمیق فرومی روم و آهی می کشم،بعد از چند دقیقه به خودم می آیم و جوری وانمود می کنم که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده ،تجربه تلخ سه ازدواج باعث شده بگویم ،ازدواج کار عاقلانه ای نیست.

در کلان شهرهایی مثل مسکو که مشکلات معیشتی و مسکن شدیدا" به چشم می خورد،معمولا" فرآیندهای ارتباطی دوسویه منفعت دار، بین زن و مرد ایجاد می شود،زنان بالای 35 سال که دیگر توجهی ازطرف مردان نمی بینند با حل کردن معضل مهم مسکن سعی درجلب توجه پسران جوانتر از خود را دارند،به عبارتی پناه دادن به جوانهایی که در شهر بزرگ مسکو به امید پیدا کردن کار و زندگی بهتر به این شهر آمده اند، چرا که زندگی در مسکو به عنوان یک شهر مهم دنیا آرزوی هر فرد روس و افتخارش به حساب می آید.از طرفی دختران جوان نیز که به همین نیت به مسکو آمده اند به دنبال مسن ترها می گردند تا شاید سرپناهی داشته باشند و امکانات رفاهی را برایشان فرآهم کند،پوشیدن لباسهای شیک، داشتن گوشی همراه مد روز،غذا خوردن در رستورانهای گران و داشتن تفریح از رویاهایی است که دختران جوان مسکو از آن بی بهره هستند که برای دستیابی به آرزوهای خود به هر قیمتی که بشود،دست از تلاش بر نمی دآرند .

محتوای قانون مدنی روسیه به برابری زن و مرد اشاره دارد، پس هر چیز سخت و دشوار نیز همانقدر که برگردن مردان است برگردن زنان روسی نیز بدون تعارف هست؛حال آنکه در ایران ،زنان حتی بنزین ماشین خود را نیز نمی زنند و کاری دشوار می پندارند و یا تعویض لاستیک پنچرشده ماشین خود را وظیفه زنانه ندانسته وبرگردن مردان می اندازند. در جاهایی دیگر که نفع به سود زنان باشد دم از برابری می زنند اما در جاهایی دیگر خیلی از کارها را مردان باید انجام دهند.

درفرهنگ کهن ایرانی،دختران تا زمان ازدواج از حمایت والدین،مادی و معنوی برخوردارند حتی بعد از ازدواج این پیوند عاطفی محکمتر می شود.درایران مردان به عنوان ستون خانواده ،و قطب مهم تامین امنیت واقتصاد خانواده هستند، حال با توجه به این وظیفه مهمی که بر دوش آنها گذاشته شده، به نوعی رهبران جامعه کوچکی به نام خانواده هستد که طبیعتا" براساس مسئولیت سنگینی که به عهده دارند باید برای اجرای آن قوانینی نیز نسب کنند.

با نگاهی ساده به جامعه سنتی ایران ،می بینیم ،اکثر مردان ایرانی به هدف ایجاد پشتوانه مالی ،معمولا" املاک و دارایی هایی که بدست آورده اند را به نام زنهای خود می کنند. با توجه به قانون تعدد زوجین برای مردان ، ازدواج مجدد از دیدگاه آقایان نیز مکروه دیده می شود و خوشایند نیست.

محمدرضا محسن پور

mmohsenpour@yahoo.com

Комментариев нет: